تا مـن در مـرور خـاطراتم وقتی از کنار
تــو رد می شوم. تنـــم نلــرزد…..
بغضــم نگیــرد
صـدای نـفـس هـایـت . . .
در آغـوش ِ او از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!
لــعــنــتــی . . .چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟
آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن
از وقتــی رفتــی
اشک هایم آواره شـده اند ،
دیگر شانه ای ندارند
که پناهشان باشد
از تنهاییت دلگیر نباش !
و هیچ وقت آن را با کسی قسمت نکن ....
مردم این شهر تن ها دادند
تا "تنها" نمانند ... !!!